امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

تقدیم به فرشته کوچک خوشبختی

مادر

کودکی که آماده تولدبودنزدخدارفت وازاوپرسید: می گویندفرداشمامرابه زمین می فرستید،امامن به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجابروم؟ خداپاسخ داد:من درمیان تعدادبسیاری از فرشتگان،یکی رابرای تودر نظر گرفته ام ،اوازتو نگهداری خواهد کرد. اماکودک هنوز اطمینان نداشت که می خواهد برودیانه،گفت:امامن اینجادربهشت،هیچ کاری جزخندیدن وآواز خواندن ندارم واین هابرای شادی من کافی هستند خداوندلبخندی زدوفرمود:فرشته برای تو آواز خواهد خواند وهر روزبه تولبخندخواهد زد،توعشق اورااحساس خواهی کردوشاد خواهی بود. کودک ادامه داد:من چگونه می توانم بفهمم مردم چه می گویندوقتی زبان آنهارانمی دانم؟... خداوند اورانوازش...
27 ارديبهشت 1391

تولد بابایی و روز مادر

  سلام به پسرم  عزیزتر از جووونم ویه سلام عاشقونه به مسعودگلم......شریک غم و شادیم.....مرد رویاهام.......   صدای یک پرواز،فرودیک فرشته،آغازیک معراج،وشروع یک زندگی آره پسر گلم روز پنج شنبه 21 اردیبهشت تولد بابایی بود.... خدایا ازت ممنونم که بهترین هدیه دنیا رد بهم تقدیم کردی....مسعودم با تمام وجودم دوست دارم و از خدا میخوام سایت 120 سال بالای سر من و امیرمهدی باشه...تولدت رو عاشقونه بهت تبریک میگم            راستی آهنگ وبلاگ هم به افتخار مسعود جونی گذاشتم     حالا این شعرها هم تقدیم میک...
22 ارديبهشت 1391

چند خبر جدید

یه سلام عشقولانه به پسرم قند عسلم....   و یه سلام گرم گرم به گرمای خوزستان به همه دوستای گل وبلاگیم پسر قشنگم با چند تا خبر اومدم پیشت . البته کمی دیر شد .. بخاطر کار زیاد نتونستم بیام واست بنویسم... اولین خبر: تولد تولد تولدت مبارک ....مبارک مبارک تولدت مبارک.....پسرم 6 ماهه شده، عزیز دل مامان روز چهار شنبه 5/2/1391 نیم ساله شدی... . قربونت برم الهی ایشالا تولد نیم قرنیت رو بگیرم..... روز چهارشنبه نوبت واکسن وچکاب داشتی چون شهادت حضرت فاطمه (ص)بود تعطیل بود بخاطر همین روز شنبه من و مامان جون بردیمت. وزنت زیاد اضافه نشده بود ولی خانم بهداشت گفت اشکال نداره چون میخواد دندون در بی...
11 ارديبهشت 1391

اولین غذای کمکی

سلام گل پسرم،قند عسلم،ملوسکم عزیز مامان امروز اولین غذای کمکیت که فرنی بود بهت دادم البته چون بابایی دوست داشت بهت غذا بده خودش زحمتشو کشید.... وقتی واست فرنی درست کردم خیلی لذت بردم البته هنوز یک هفته دیگه باید غذاتو شروع میکردم چون خیلی ذوق داشتم زودتر بهت دادم....نوش جانت زندگیم از غذا خوردنت عکس گرفتم.....ادامه مطلبه حتما ببینشون   این ظرف غذاته گلم اینم قابلمه چوچولو پسملم انقدر اذیت کردی میخواستی خودت بخوری انگار تو عمرت غذا نخورده بودی اینجا هم که به زور ظرف غذاتو گرفتی....الهی من قربونت برم فندق مامان ...
2 ارديبهشت 1391
1